نماز می‌گذاردی یا پی جوال می‌گشتی؟!

نماز می‌گذاردی یا پی جوال می‌گشتی؟!

در احوال شیخ ابو العباس جوالیقی چنین نوشته اند: «وی در آغاز مردی جوال باف بود. روزی وقت عصر، با شاگرد خود حساب جوال های خویش می‌كرد و یكی از آنها در آن میان ناپدید بود. زمانی كه به نماز مشغول شد، ناگهان به خاطرش آمد كه آن جوال را به چه كسی داده است. پس از اتمام نماز، شاگرد خود را از وضع جوال گم شده آگاه ساخت. شاگرد گفت:‌ای استاد! نماز می‌گذاردی یا پی جوال می‌گشتی؟ استاد از سخن شاگرد به خود آمد و دست از دنیا كشید و به تهذیب خویش همّت گماشت تا آنكه آخر الامر در زمره اولیاء اللّه درآمد و به آن پایه رفیع نائل گردیدـ»

 [ نشان از بی نشانها، ص 396 ]





:: برچسب‌ها: روایت , داستان , حدیث , اخلاقی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهدي هستم
تاریخ : یک شنبه 16 شهريور 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: